••آنلاین••
مشروطه، حق و برآمدنِ «موسیقیدانِ معاصر ایرانی»
با فرشاد توکلی
کارشناسارشدِ قومموسیقیشناسی و کارشناس موسیقیشناسی از دانشگاهِ تهران.
نویسنده و منتقد، پژوهشگر تاریخ و نظریه در موسیقی ایرانی.
مدرس ردیف، تاریخ و ساختار نظری موسیقی ایران در هنرستان موسیقی دختران.
بهدور از خوابهای گاهپریشانهی ایدئولوگهای ایرانشهری، تاریخِ «تخیل ملی ایرانی» و پیادهسازیِ آن را میتوان با عصرِ پایتختیِ تهران برابر شمرد، هرچند مؤلفههایی از این «تخیل ملی» حاصلِ رسوباتِ آن هویتی باشد که صفویه، با شمشیرهای قزلباشانش، حول دو محورِ سرزمین و مذهبِ تشیع، برساخت. امضای فرمان مشروطیت، در ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ شمسی، تقریباً در میانهی این عصرِ دویستوسیوششساله رخ داده است؛ همچون پرچمی برافراشته بهنشانهی عزمی جزم برای پیاده کردنِ چنین تخیلی در صحن عمومی «کشور».
بنابراین، تمام تحولاتِ سیاسیِ پس از «فرمان مشروطیت» را میتوان چالشهای پیادهسازی آن تخیل ملی در قالب «دولتِ ملی مدرن» دانست. اما پیاده کردنِ تخیلِ ملی تنها تا زمانی که نگاهی دولتمحور (State-centrism) داشته باشیم در «برآمدنِ دولت مدرن» تفسیرپذیر خواهد بود. با نگاه به جامعه (Society-centrism)، چیزی که اصل و پایهی یک تحولِ عمیقِ مدرن است، پیادهسازی تخیل ملی از بطن اجتماع شروع میشود؛ از شکلگیری و تشخصِ «فردیتِ ملی» یا «تشخصِ فردیِ ملیّت» در قالبِ «شهروندِ صاحبِ حق»؛ در برساختِ شهروندی که کنش جامعوی او توسط ساختارها و نهادهایی ممکن میشود که هم ناشی از «تخیّل ملی» هستند و هم خود به آن تخیّل شکل و معنا میبخشند. بنابراین، نگاه به مشروطه میتواند نگاه به برآمدن «فرد ملی» نیز باشد؛ نگاه به خروجِ یکییکیِ آحادِ اجتماع از لشگرِ بیشکلِ تودهی رعایا بهسوی اردوگاهِ شهروندانِ صاحب حق. بر این اساس، داستانِ تقاطع موسیقی و مشروطه را میتوان داستانِ برآمدنِ «موسیقیدانِ ایرانی» از میانِ «اهل عمل موسیقی» یا «عملهی طرب» نیز دانست؛ چیزی که ظُهر ظهورِ نوع قاجاریاش با طلوعِ مشروطه همزمان شد و نوع معاصرش زمانی طلوع کرد که خورشید قاجارها برای همیشه خاموشی میگرفت.
باید در نظر داشت، بغرنجهایی که بر سر راهِ تحقق و پیادهسازیِ یک تخیل ملی، در شکل «تحولات سیاسیِ» خُرد و کلان، نمودار میشود همواره عارضههایی بیرونی نیستند. واقعیت این است که بسیاری از این انسدادها و بغرنجها میتواند عارضههای عناصرِ تشکیلدهندهی آن«تخیل ملی» باشند. اینکه تخیل ملی بر کدام برساختهای اجتماعیـ فرهنگی مبتنی است و این برساختها چگونهرابطهای با بخشهای گوناگون جامعه دارند و چه جایگاههایی برای این بخشها در نظر میگیرند یا ایجاد میکنند است که، در صورت ایجاد گرهگاههای تعارضآفرین اجتماعی، تحقق تخیل ملی را، چه در شکل «دولت ملی مدرن» و چه در شکل شهروندِ صاحب حق، با انسداد روبهرو میسازد. چنین چرخهای در هر پدیدهی فرهنگی که در روند تحققِ «تخیل ملی» به شناسهای ملی تبدیل شده باشد (مثلاً برای بحث ما، موسیقی ایرانی) نیز یافتنی است. آنگاه که یک پدیدهی فرهنگی شایستهی انتساب به کلانروایتِ «تخیل ملی» شناخته شد، صفت «ملّی» را بهدنبال کشید، خواهناخواه باید پاسخگوی توقعاتی که کلانروایتِ تخیلی ملی برمیانگیزد نیز باشد. طبعاً، در این صورت، تعارضات احتمالیِ کلانروایتِ تخیل ملی با بافتارِ جامعهی زندهْ زمانی خود را نشان خواهند داد که قرار باشد آن پدیدهی فرهنگی صاحب نهاد و سازماندهی مدرن شود.
بر این اساس، گفتگو از «مشروطه و برآمدنِ موسیقیدانِ معاصر ایرانی»، خواهناخواه، به گفتگو از صحنهی نبرد و تعارضِ حقوقی راه خواهد بُرد که تا همین امروز مانع از تشکلِ صنفی به نامِ «موسیقیدانان» شده است. بنابراین، این درسگفتار نهتنها به «برآمدن موسیقیدان معاصر ایرانی» از مسیر شکلگیری تخیل ملی میپردازد، بلکه با پیگیری مهمترین حقوقِ این شهروندِ معاصر ایرانی، یعنی حقوق ناشی از شأنِ هنری، تصویری تازه از تحولاتِ موسیقاییِ دو قرن اخیرِ ایران به دست میدهد.
زمان: چهارشنبه ۶ مرداد
ساعت ۱۸ تا ۲۰