پرش به محتوا

تجدد درباری؛ابعاد و سويه‌های نوسازی از بالا در ايران قاجاری

..آنلاین..

پرسش‌گری در مرزهای مشروطه، تلاشی برای فهم وضعیت کنونی
دوره‌ی اول: «تجدد درباری»

تجدد درباری؛ابعاد و سويه‌های نوسازی از بالا در ايران قاجاری

با حجت کاظمی

مدرنیته اروپایی در بخش مهمی از آن از دربارها آغازید. پادشاهان و رجال دولتی بنا بر مقتضیات دولت‌داری و حکمرانی،به عنوان نیروی پیشران در تحقق تجدد و نوسازی ایفای نقش کردند. متحدان آنها در این مسیر تعدادی از مهم‌ترین فلاسفه و روشنفکران مدرنیته اولیه بودند که معتقد به اندیشه«استبداد روشن‌اندیش» و محوریت دولت در فرایند پیشرفت بودند.همه اینها در حالی است که محوریت تاریخی دولت و دربارها در فرایند تجدد تحت سیطره روایت‌های برآمده از جامعه‌شناسی و اقتصاد، اغلب به فراموشی سپرده شده است.
نقش دربارها و نخبگان دولتی در ورود امپراطوری‌های کهنسال غیراروپایی به فرایند تجدد آشکارتر بود.بعد از شکست‌های حقارت‌بار و زایش اندیشه تغییر برای بقا، دربار امپراطوری‌های سنتی در چین،ژاپن، عثمانی و مصر بدل به نیروی اصلی گونه‌ای از نوسازی و تجدد گردیدند که می‌توان آن را «نوسازی تدافعی» خواند. وجه مهم نوسازی تدافعی،محوریت دولت و نخبگان دولتی در مسیر دگرگونی بوده است.
در ایران نیز تکانه برآمده از«وهن بزرگ»(شکست از روسیه) و ضرورت حفظ بقای دولت و کشور در مهلکه جهان جدید،پادشاهان قاجاری و رجال درباری را در تکاپوی نوسازی«از بالا» قرار داد.گسستی بزرگ در آیین حکمرانی روی داد و کوششی آغاز شد که هدف از آن وارد ساختن کشور به دنیای جدید بود.در اندیشه پیشروان این طرح‌ها،برنامه نوسازی و اصلاح گرچه ابعاد مختلفی داشت،ولی بعد اصلی آن اصلاح ساختار دولت،غلبه بر تزلزل دولت سنتی و تحقق دولتی توانمند بود که کارگزار پیشبرد پروژه نوسازی باشد.آنان در این کوشش بیش از آنکه چشم به سوی تجربه‌های دموکراتیک اروپایی داشته باشند،به الگوی«استبداد منور»رو چهره‌هایی چون لویی چهاردهم،پطر کبیر،فردریک کبیر،ناپلئون بناپارت،لویی ناپلئون و در این اواخر بیسمارک توجه داشتند.
چهره‌های محوری این تکاپو برای توسعه و نوسازی،گروه کوچکی از نخبگان درباری شامل پادشاهان،دارندگان منصب ولایتعهدی و چند رجل درباری دارای منصب صدارت و وزارت بودند که کوشیدند تا از درون«بساط کهنه»،«طرح نو»افکنده؛ در مقام راهنمای دولت و جامعه به سوی دوران جدید ایفای نقش کنند.عباس میرزای ولیعهد،ناصرالدین شاه ،میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی،میرزا تقی خان امیرکبیر،میرزاحسین خان سپهسالار،میرزا علی خان امین الدوله عمده‌ترین چهره‌های پدیده‌‌ای بودند که می‌توان آن را«تجدد درباری»نامید.بخش مهمی از روشنفکرانی که آنها را به عنوان«روشنفکری مشروطه‌خواه»می‌شناسیم،نخستین گام‌های اندیشه‌ورزی خود را در خدمت این چهره‌های درباری و دیوانی آغازیدند و نظریه‌پردازان«استبداد منور» بودند،به آن امید که دربار دولتی را به کانون نوسازی ایران بدل کنند.
فرجام این شکل از تجدد به مانند اغلب تجربه‌های نوسازی از بالا در امپراتوری‌های سنتی، چیزی جز شکست نبود. ترکیبی از عوامل داخلی و خارجی،کوشش بازیگران تجدد درباری را به ناکامی کشاند.با شکست تجربه تجدد دولتی،از آن پس دربار نه به چشم امید نوسازی که به عنوان مانع اصلی در این مسیر نگریسته شد.این دگرگونی زمینه ظهور اندیشه و عمل مشروطه‌خواهانه بود.

زمان:سه‌شنبه، ۶ مهر
ساعت ۱۸ تا ۲۰

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *