••آنلاین••
سوگخوانی
نشست اول: آئینهای سوگ و مرگ
با
اشکان شریعت
•
آنها که دوستشان داریم میمیرند، آنجا که مرگ هست من نیستم، جایی که من هستم، کسی که دوستش دارم میمیرد. جایی که مرگ به سراغ من بیاید فقدان به سراغ دیگران میرود، در فقدان «من»، «من» هیچ چیزی را تحمل نمیکند، به بیان دیگر آنجا من خود فقدانم، اما در مرگ دیگری فقدان نصیب من میشود، این سرآغاز سوگواری است.
ریلکه در نامه به دوستی که برادرش را از دست داده بود مینویسد:«از یک سو دلم میخواهد تشویقت کنم تا دردت را تمام و کمال تجربه کنی، چرا که تجربهي دردی عظیم و جدید از تجربههای بزرگ زندگی است. به همه چیز جان می دهد و همه چیز را تا سر حد قوت و استحکام ممکن میرساند. از سوی دیگر وقتی تصور میکنم حالا چه خفقان زده و چه منزوی زندگی میکنی و چقدر از لمس هر چیز آکنده از خاطرهای میترسی (مگر چیزی هست که آکنده از خاطره نباشد؟) بسیار نگران میشوم. اگر چنین باقی بمانی، سخت و منجمد خواهی شد.»
در پروژهی سوگخوانی چنانچه از نام آن برمیآید، بنا داریم تا به سراغ سوگواران برویم، از گیلگمش و آخیلوس تا ریلکه و بارت، در سلسله نشستهای مربوط به این پروژه؛ اسطورهها، آئينها، یادداشتها، آوازها و رقصهای مربوط به سوگواری را به مثابهي متن میخوانیم. از این رو در اولین قدم به سراغ آیینهای سوگواری میرویم، همذاتپنداری با خاک، گیس افشانی و زلف ستردن، دوخوانی و …
•
زمان: دوشنبه، ۶ تیر
ساعت ۱۸ تا۲۰
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.