سمینارهای تخصصی مدرسهی ناداستان
(زیر نظر نسترن صارمی)
(۱)
مردم نگاری: یک شیوه نگرش، پژوهش، و نگارش در علوم اجتماعی و مطالعات فرهنگی*
به هدایت نهال نفیسی و با حضور سپیده سالاروند
پنجشنبه ۱۳ آذرماه
•
مردمنگاری (اتنوگرافی) یک شیوۀ جاافتادۀ نگرش، پژوهش، و نگارش در علوم اجتماعی، مشخصاً با ریشه در رشتۀ مردمشناسی یا انسانشناسی فرهنگی-اجتماعی است که قرابتی هم با سایر ژانرهای تحقیقاتی-نوشتاری همچون روزنامهنگاری تحقیقی، جستارنویسی، روایت، تجربهنگاری، زندگینگاری، و مانند آنها دارد. هدف مردمنگاری عموماً توصیف زندگیهای مردمانی جز خودمان، با دقت و حساسیتی پرورده و پرداخته در بوتۀ تجربۀ دست اول درازمدت و مشاهدۀ ریزبینانه است، برای رسیدن به فهمی گشادهدستانه، تطبیقی، و در عین حال انتقادی از شیوههای مختلف بودن و دانستن در جهان واحدی که همۀ ما به طور مشترک اشغالش میکنیم.
مردمنگاری در این یک قرن و اندی که از عمرش به عنوان یک ژانر پژوهشی میگذرد ایستا نبوده و نسبت به وضعیتهای جدید جهانِ بیش از پیش جهانیشده واکنش نشان داده است، بی آنکه از اصول خود کوتاه بیاید. یکی از این اصول، درگیریِ ادامهدار با صورتی از «میدان تحقیق» (هر طور که تعریف و ترسیم شده باشد) است: رابطهای شخصی همراه با همۀ سردرگمیهای عاطفی و تنگناهای اخلاقی که با آن میآید و همۀ پرسشهایی که دربارۀ هویت و جایگاه «خود» پیش روی محقق میگذارد – مجموعهای اخلاقی، عاطفی، جسمی، ذهنی، و عملی. توجه جدی به شیوۀ نگارش نیز یکی از این اصول است: ساماندهی فصلها حول محور صحنههای آبستنِ معنا یا مفاهیم و مضامین کلیدی، و نه در قالب بخشهای جداگانۀ پیشینه، نظریه، روش، یافتهها (چنانکه در متون علمی-پژوهشی علوم اجتماعی متداول است)؛ دلنگرانی دائمی دربارۀ بوطیقا و سیاست نوشتاری و سلطهای که اِعمال و بازتولید میکند، و بازاندیشی دربارۀ اینها همه با صراحت و در عرصۀ عمومیِ خودِ متن.
اخلاقیات بسازبفروش حاکم بر تعاملات و فعالیتهای این روزهایمان در داخل و خارج دانشگاه و دیگر فضاهای تحقیقاتی-نوشتاری، همراه با سیاستهایی که این شکل از رابطه را به صورت عقلانیترین و سودآورترین معامله با جهان درمیآورند، بزرگترین تهدید برای توجه و مراقبت و صبریست که مردمنگاری با آن معنا پیدا میکند. ایستادن در طرف «مردمنگاری» یعنی دفاع از تعهد درازمدت و بازانتها به طرحی از یک «میدان»، تعهد به «بودن در» یک وضعیت به منظور کسب شناخت دربارۀ آن، تعهد به دانش تدریجی حاصل از «زندگی با دیگران» به قصد آموختن از آنها، تعهد به دیدنِ ربطهایی که در اَشکال دیگر تحقیق و نوشتار معمولاً به محاق میروند، و تعهد به شکل دیگری از رابطه با جهانی که دربارهاش تحقیق میکنیم و مینویسیم.
در این کارگاه، ابتدا نهال نفیسی توضیحاتی را دربارۀ مردمنگاری و تاریخچه و جایگاه آن در علوم اجتماعی و انسانی ارائه میدهد، و سپس سپیده سالاروند راجع به مردمنگاری خود، «انگار لال شده بودم: یک مردمنگاری دربارۀ کودکان کارگر افغانستانی در تهران،» حرف میزند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.